شیرین زبونم
مامان: آوین رفتی تبریز کی و دیدی؟ آوین: "بابیر خان"،"سیتار خا" ---------- آوین در راه تبریز رو به پدر جون که داره باهاش شوخی می کنه :"اذیت اذیت نَتن" --------- دارم پوشکت می کنم :"اَستِه شدم دیده" از اداره برگشتم بقیه را می نویسم : "توی ده شلمرود"، اتل متل، یه روزی خانم خرگوشه، یه توپ دارم قلقلی، خوشحال و شاد و خندانم
نویسنده :
مامان
8:03